سيد محمد نيكانسيد محمد نيكان، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

نيكان هديه خدا

اين جمعه اوشان فشم و لواسان

اين جمعه من و شما و بابايي به همراه پدر جون رفتيم لواسان عصر و شبش هم رفتيم سمت اوشان فشم كه كلي گشتيم و خوش گذشت و شام هم رفتيم رستوران زردبند كه خيلي قديمي هستش از سال ١٣٤٠ و يه قسمتش هم كه پراز موتورهاي قديمي   با پدرجون كنار درياچه     تو رستوران مشغول ديدن دلفينها و آب         شام خوشمزه         سوار آقا شير         عاشق فواره آب         سوار موتور قديمي         در آخر هم خوشحال از يه تفري...
30 مرداد 1396

پلان هفتم

فندق مامان امروز كه از خواب بيدار شدي به همراه پدربزرگ رفتيم براي ويزيت هفت ماهگي چون دكتر خودت ايران نبود چندماهي رفتيم بهداشت ماشالا وزن شما نه كيلو و قدت هفتاد وسه سانت عصر هم به اتفاق پدرجون رفتيم پارك و دوري زديم هفت ماهگيت مبااارك عشقم   اينجا سرلاك خوردي و سير شدي     حالا آماده شدي كه بريم پارك                 [img:] اينجاهم توي پارك     ...
13 مرداد 1396

يه جمعه در لواسان

امروز جمعه بود و من و بابايي تصميم گرفتيم بريم پيك نيك كجا بريم كجا نريم كه تصميم گرفتيم بريم لواسان رفتيم دنبال مادر بزرگ و چهارتايي رفتيم   اينجا تازه رسيديم و بندو بساطمون را كنار درياچه پهن كرديم     اينجاهم تو شكوفه ها         آسمان آبي                 بالاي درياچه هنگام غروب آفتاب     ...
10 مرداد 1396

ششمين فصل زندگيت

گل پسرم شش ماه از زندگي زيبات را گذروندي و روز به روز شيرينتر ميشي اما ويزيت شش ماهگي كه رفتيم و شما هم واكسن داشتي كه باز كمي اذيت شدي وزن شما هشت و دويست و قد شما هفتاد و يك سانت كه از نمودار بالا رفت   اينجا واكسن زديم و اومديم خونه كه بيحال بودي     فرداش تو راه رفتن به پارك         اينجا هم پارك جنگلي كوهستان         يه كادو كوچولو كه تاب هست از طرف من و بابايي         اينجا هم مشغول خوردن شصت پات هستي     ...
1 مرداد 1396

تولد بابا جونم

گل پسرم من تصميم گرفتم امسال بابايي را برا تولدش سورپرايز كنم و يه تولد قشنگ با شما بگيريم و خداروشكر تولد خوبي شد و مهمونهامون كه پدرجون و بابابزرگ و مادربزرگ و باباسيد و عمو بودن و كلي خوش گذشت البته با كيك خوشمزه از طرف شما                   ...
31 تير 1396

عكسهاي آتليه

تقريبا نزديك شش ماهگيت بود كه تصميم گرفتم ببرمت آتليه بعد از كلي سرچ كردن و تحقيق آتليه سها در شهرك غرب را انتخاب كردم و وقت گرفتم و با كلي لباس كه آماده كرده بوديم با بابايي برديمت و متاسفانه شما تا عمو عكاس را ديدي و شروع به گريه كردي و اصلا همكاري نكردي و از بين اون همه عكس كه شب قبل انتخاب كرده بوديم فقط چندتا تونستيم بگيريم                                   ...
30 تير 1396

غذا خوردن شكمو خاان

بعد از ويزيت پنج ماهگي آقاي دكتر گفت ديگه كم كم ميتونين غذاي كمكي را شروع كنين كه من هم از حريره بادام و فرني و سرلاك شروع كردم تا به سوپ رسيد البته ناگفته نمونه كه شما عاشق بستني هستي اينم يه سري عكسهات درحال خوردن نوش جونت   اينجا خوابيدم كه مامانم فرني آماده كنه     بعد از خواب به به چه فرني خوشمزه ايي         اينجا هم بستني خوردم         بعد بستني تلويزيون ديدن ميچسبه         رفتم تو گهواره ام و خوابيدم غذا خوردن شكمو خااان     ...
28 تير 1396

اولين ماه رمضان

امسال ماه رمضان يه حالي ديگه داره چون شما هستي اين روزها بابايي روزه ميگيره و من براش افطار و سحر آماده ميكنم البته به مناسبت اولين ماه رمضان و اولين عيد فطر باباجون ( باباي مامان ) دوتا كادوي خوشجل خريد كه خيلي دوستشون داري يه استخر توپ براي ماه مبارك و يه ماشين برا عيد فطر كه كلي دوستش داري           ...
4 تير 1396