آقا نيكان شما دوماهت شده و دوماه از اومدن اون روز قشنگ ميگذره دومين ماهگردت مباااارك و اما ويزيت دوماهگي وزن پنج و صد و قد شماشصت و دو سانت البته جونم بگه كه واكسن دوماهگي داشتي كه كلي گريه كردي تا نصف شب كه من و بابايي همراه مادربزرگت و باباجون آرومت كرديم و خيلي بيحال بودي بميرم برات اينم يه عكس از دوماهگي و بيحاليت ...
گل پسرم امروز دوباره رفتيم پيش آقاي دكتر چون شما خيلي دلدرد داري البته آقاي دكتر گفت شما ميتوني آب ولرم بخوري قند عسل ما آب خوردنت مبااارك برگشتني تو راه من و شما و بابايي و باباجون داشتيم ميومديم خونه كه بابايي برا شما يه كادو خوشجل خريد كه تو عكس ميبيني ...
قنده عسل امروز كه يه روز برفي هست اولين ماهگردته مبااارك باشه پسر يك ماهه ما . امروز هم رفتيم ويزيت يك ماهگي كه وزن شما چهار كيلو و هفتصد و قد شماپنجاه وشش سانت كه آقاي دكتر گفت خيلي خوبه ولي شما دلدرد داري و خيلي گريه ميكني و شبها نميخاابي خوب آخه خيلي كوچولو هستي اميدوارم زودتر دلدردهات خوبه بشه اينجا هم شما شدي ملوان زبل ...
دقيقا بيست و پنج روز از اومدنت گذشته بود كه بايد سنت اسلامي ختنه را انجام ميداديم صبح از خواب كه بلند شديم من و شماو بابايي و باباجون ( باباي مامان ) رفتيم بيمارستان و تا ظهر برگشتيم خونه بميرم برات يه كوچولو درد داشتي و اينم يه كيك خوشمزه به همين مناسبت كه عمو زحمتش را كشيده بود توي عكس شما كمي حال نداري ...