ختنه سوران
دقيقا بيست و پنج روز از اومدنت گذشته بود كه بايد سنت اسلامي ختنه را انجام ميداديم صبح از خواب كه بلند شديم من و شماو بابايي و باباجون ( باباي مامان ) رفتيم بيمارستان و تا ظهر برگشتيم خونه بميرم برات يه كوچولو درد داشتي و اينم يه كيك خوشمزه به همين مناسبت كه عمو زحمتش را كشيده بود توي عكس شما كمي حال نداري ...